آثار چاپ شدهی من
تالیف و ترجمه – لینک خرید
لحظهای که ویلیام شکسپیر به آسمان مهآلود لندن نگریست و نوشـت: بودن یا نبودن، شاید روزی از روزهای ایران را میدید. شاید شهری بهنام تهران را به جا میآورد. روزهای دوگانگی؛ رفتن یا نرفتن، جای خیلیها خالیست و حواسمان نیست. تهی شدهایم.
نشر تندیس
مردی چهل ساله شیفته بازیست و بازیهایش را طراحی میکند. بازیهای او قانون دارند ولی مرز نه! در آخرین بازیاش گیر افتاده و سرنخ اصلی را موجودی در جهانی دیگر، با خیالی دیگر، به بازی گرفته است؛ یک بازی تازه…
نشر پیدایش
کسی اولین قالبگیری خود را به یاد نداشت ولی میگفتند در حالت عادی اولین بار کمی بعد از تولد است. نورا از این بالا آن سه نفر را میدید که ایستاده بودند زیر سایهی کبود آسمان، روی خاکِ ماتِ تپه که درخشش محوی داشت.
نشر پیدایش
این کتاب، شامل چهار داستان به نامهای «خاطرات یک قاتل»، «ریشهی زندگی»، «بچهی گمشده» و «نویسنده». خاطره، فقدان و انتقام از مایههای مشترک در هر چهار داستان به شمار میآید؛ این سه مفهوم به نوعی با مقوله زمان در ارتباطند.
نشر هیرمند
از یک طرف، آرزو داشتم سرم درد میکرد ولی نمیکند. روحم درد میکرد و میخواستم به هر قیمتی شده از شرش خلاص شوم. وا دادهام. حریف آنها که نشدم، پس بهشان میپیوندم و اگر معنی این حرف این است که دیگر هرگز جملهی قانعکنندهای بر زبان نخواهم آورد یا …
نشر هیرمند
موقع صحبت کردن مرد، او خودش را مثل یک نقاشی میدید؛ یک طرح که فقط خطهای دورش را میکشند و تمام جزئیات اطرافش تکمیل میشود؛ اما درون خود شکل خالی میماند. همین شکل، با وجود درونِ نامعلومش، برای اولین بار داشت این احساس را به او میداد که چهجور آدمی نیست.
نشر هیرمند
چرا باید دنبالِ معنی کردنِ همهچیز باشیم؟ تلاش برای فهمیدنِ دلیلِ خوشحالیمان از چیزی که در حال تجربهاش هستیم، آن خوشحالی را در دم نابود میکند. لذتِ لحظه، تعریفشدنی، تشریحشدنی و درکشدنی نیست.فقط قابل زندگی کردن است.
نشر مرو
مرد دائمالخمر میگفت وحشتناکترین روز زندگیاش روزی بوده که در اولین تلاش برای برای ترک الکل شکست خورده بود. تا آن موقع فکر میکرد هروقت اراده کند میتواند مشروب را کنار بگذارد. یعنی قدرت انتخابی برای خودش قائل بود و آن را جایی در گوشه ذهنش مخفی کرده بود…
نشر روشا