خرده روایت‌های تراویس

ماجرای شب پره‌ای در اکتورز استودیو
آن طور که خیره مانده بود به لامپ و لامپ که سو سو می زد و آن شب پره‌ی لعنتی…
ماجرای مناسک مرموز و گیسوان گسیخته
پولیور راه راهِ نخ کش شده‌اش را روی بخاری انداخت و چوب‌ها را که بی‌تفاوت گوشه‌ای افتاده بودند با پا…

برای جستجو تایپ کرده و اینتر را بزنید

سبد خرید