1 اسمش رضاست. چشم چپش با لایهای از خونابه، آویزان شده؛ حالا دیگر یک طرفِ صورت و بدنش از کار…
فیلیپ سینی پیاز را گذاشت کنار و گفت «تهرانیها دنبال بهانهاند بریزند توی خیابان.» عین این را نگفت چون فارسی…