در شب سال نو قصد میکنی به زندگی خود پایان بدهی. برای این کار به محلی میروی که خودکشیهای متعددي در آن روی داده. برای خودکشی دلایل زیادی داری. در پشتبام محلي هستی که معروف است به آخرین ایستگاه برای آنهایی که آمادهاند به زندگی خود پایان دهند. دوست داری موقع پرش تنها باشی. اما نیستی. با سه نفر دیگر روبهرو میشوی که يكي يكي سر میرسند و همان قصد تو را در سر دارند. با دلایل خاص و محکمي برای خود. مثل دلایل تو برای خودت. مجبوری با دلایل آنها روبهرو شوی. با مال خودت هم. رویارویی دوباره و دوباره . .
“سقوط طولانی” رمانی است كه در ظاهر، داستانی پیوسته را روایت میکند. اما این روایت پیوسته در قطعاتی کوتاه شکل میگیرد. هر قطعه هم به تناوب از زاویه دید یکی از چهار شخصیت اصلی روایت میشود. هر شخص ممکن است در روایت خود تا دورترین خاطراتش را بازگو کند، تا عمیقترین احساساتش را توصیف کند و یا تنها به بيان دیالوگهایی بپردازد که در زمان حال بين شخصيتها روی ميدهد و گاه لحظاتي را که پیش از این و در قطعههای پيشين از زاویه دید دیگری خوانده بودیم، اینبار از زاویه دید شخصی خود روایت کند. همه اینها با لایهای از طنز گزنده همراه است که در تضاد با قصد اوليه شخصيتها تاثیر عجیبی به وجود میآورد.
این رمان نیز مثل اغلب کارهای هورنبای با استقبال فراوان منتقدان ادبی و مردم روبهرو شد. برای نمونه منتقد نيويوركتايمز نوشت: “سقوط طولانی، در واقع و در اعماق خود، اثری درباره خودکشی نیست. بیشتر درباره این است که وقتي خودت را نكشتي، چه اتفاقی خواهد افتاد و داستانی هم که هورنبای در اين مسير روایت میکند، نبوغآمیز، غير عادي و پیشبینیناپذیر است.” این رمان پس از انتشار در سال 2005، کاندیدای جایزه نویسندگان بریتانیا شد و همزمان در فهرست پر فروشترین کتابهای سال قرار گرفت.
“سقوط طولانی” اولین رمانی است که از “نیک هورنبای” به فارسی ترجمه شده. فرصتی است برای آشنایی با سبک خاص نويسنده، لذت بردن از دیالوگهای درخشان وي و همچنين آشنايي با روش جالب توجه ” هورنباي” در ترکیب وقایع متناقض. به قول نویسنده بوستون گلوب، اثری است با محوریت خودکشی که با مهارت نویسندهاش به قطعهای موزون در باب نحوه ادامه زندگی تبدیل میشود.
هیچ نظری وجود ندارد