سنجابی‌ها

تاریخ نگارش داستان: مرداد 96 – نسخه نهایی: بهمن 96

سونیا گفته بود: منم خیلی دوستت دارم. کامران بیشتر از چند ساعت طاقت نداشت و به عصر نمی‌کشید که دلش برای سونیا تنگ می‌شد.

3.7/5 - (7 امتیاز)

هیچ نظری وجود ندارد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای جستجو تایپ کرده و اینتر را بزنید

سبد خرید