چشم

زهر چشم
بهنام زخمی بود و از پانسمان، از هر چیزی که می‌پوشاند، بدش می‌آمد. بلد بود صورتِ آدم‌ها را بخواند اما…

برای جستجو تایپ کرده و اینتر را بزنید

سبد خرید